آداب و سنن


به مناسبت فرا رسیدن ماه مهمانی خدا، در سلسله‌ گزارش‌هایی آداب و رسوم ماه مبارک رمضان در هر یک از شهرستان‌های استان یزد نقل می‌شود تا از این طریق ضمن یادآوری سنن ارزشمند مناطق مختلف، آداب فراموش شده نیز دوباره مرور شوند.

ماه مبارک رمضان در شهرستان بافق نیز مانند بسیاری از شهرها و آبادی‌ها به لحاظ دینی و شرعی دارای فرهنگ‌هایی است اما از منظر فرهنگ عامه به عنوان یک مجموعه فرهنگ غنی دارای عناصر بسیاری است که پاره‌ای از آنها تحت تاثیر گذر زمان و تغییرات اجتماعی منسوخ شده و فقط یادی از آنها در حافظه و خاطره افراد مسن باقی مانده و بخشی از آن نیز در حال نسخ و حذف است.

اما توصیف آنچه بوده و هست و سینه به سینه نقل شده، هنوز لذت‌بخش و خاطره‌انگیز است.

‌کلوخ اِندازون

در شهرستان بافق، تعدادی از مردم چند روز قبل از حلول ماه مبارک رمضان را روزه می‌گرفتند. این روزه‌ها یا به نیت روزه قضا گرفته می‌شد یا بنا بر احتیاط، اگر زودتر هلال رمضان رؤیت شد، روزه‌ای قضا نشده باشد.

عادت بر این بود قبل از ماه مبارک رمضان، خانواده‌ها خود را برای روزه گرفتن آماده می‌کردند و کسانی که توانایی داشتند، آذوقه یک ماه خود را که عمدتا آرد، حبوبات، خرما و نان خشک بود، خریداری می‌کردند.

رسم بود در صورتی که ماه رمضان مثل امسال در فصل تابستان قرار داشت، جمعه آخر ماه شعبان یا آخرین روز این ماه را جوان‌ترها در دسته‌های چند نفری یا به اتفاق اعضای خانواده به باغ و صحرا بروند و با پختن آش و تهیه غذاهای مناسب، همچنین خوردن شیرینی و آجیل و هرچه هوس داشتند، از ماه رمضان استقبال کنند، این روز به کلوخ اندازون معروف بود که در حال حاضر این رسم منسوخ شده است.

روزه چند کُتو

بیدار شدن در وقت سحر، سحری خوردن و آمادگی برای روزه گرفتن علاوه بر ثواب و اجر معنوی به لحاظ تفاوتی که با یازده ماه دیگر سال دارد، نوعی تنوع و تفریح برای بزرگترها محسوب می‌شود. بچه‌ها و نابالغین هم به دلیل اینکه اول شب معمولا خانواده‌ها از سحر و سحری خوردن و بیدار شدن صحبت می‌کنند، شور و شوق فراوانی برای بیدار شدن از خود نشان می‌دهند و از والدین می‌خواهند که آنها را نیز فراموش نکرده و سحر صدا بزنند و بیدار کنند.

کودکان نیز ضمن اینکه روزه‌های کوتاه‌تری می‌گرفتند، با بیدار شدن در هنگام سحر، با فرهنگ معنوی سحر و روزه و رمضان آشنا می‌شدند.

البته برای کاستن از فشار گرسنگی و تشنگی طول روز بر حسب توان فرزند نابالغ چند نوبت به آنها آب و غذا خورانده و دوباره روزه آنها را  پیوند می‌زنند که به چنین روزه گرفتنی روزه پیوندی یا دوکُتُو گفته می‌شود.

بیدار شدن سحر

در زمان قدیم به لحاظ نبودن ساعت و سایر ابزار و وسایل هشدار دهنده و سنجش زمان که بتوانند در وقت معین و مقرر بیدار و یا وقت را از روی آنها تعیین کنند، از روش‌ها و ابزار طبیعی بهره می‌گرفتند و در زمان مورد نظر یا در وقت سحر بیدار می‌شدند. مثلا یک یا چند نفر از اهالی محل سحرها بیدار می‌شدند و با صدا زدن و زدن درب منازل، دیگران را بیدار می‌کردند.

در بعضی از روستاها نیز طبل و دهل می‌نواختند تا مردم بیدار شوند.

صدای خواندن خروس بهترین و رایج‌ترین وسیله برای بیداری مردم در سحر بود زیرا مردم به تجربه دریافته بودند که خروس‌ها در طول شبانه روز در سه نوبت معین بانگ سر می‌دهند.

زندگی سنتی و غلبه فرهنگ دامداری و کشاورزی در بیشتر مناطق موجب می‌شد که عامه مردم در منازل خود تعدادی مرغ و خروس نگهداری کنند و حتی کسانی که در طول سال (غیر از ماه رمضان) به هر دلیل مرغ و خروس نداشتند، مخصوص این ماه خروسی خریداری و برای بیدار شدن هنگام سحر در نزدیک‌ترین محل خواب خود از آنها نگهداری می‌کردند.خروس خون اول نیمه شب یعنی ساعت ۲۴ را خبر می‌داد، خروس خون دوم سحر و خروس خون سوم وقت نماز صبح و دمیدن صبح صادق را بانگ می‌زد.

برخی از مردان که دعا خوان سحر و اذانگوی صبح بودند، از روی ستاره‌ها و قرار گرفتن آنها در آسمان به اوقات مورد نظر پی می‌بردند و با صدای خود چند همسایه و همسایگان دیگر را بیدار می‌کردند و به این ترتیب همه شهر از آغاز سحر و پایان آن مطلع می‌شدند.

غذاهای سحری و افطاری در بافق قدیم

همیشه جامعه به طبقات و گروه‌هایی تقسیم شده که از نظر سطح زندگی و برخورداری از مزایا و امکانات یکسان نبوده و نیستند.

نابرابری و تضاد در همه وجوه زندگی از جمله اندوخته خوراکی ماه مبارک رمضان، تهیه سحری و خوردن افطاری وجود داشته و دارد.

غذای اغنیا، اربابان و ثروتمندان را در طول ماه رمضان گوشت، کشک و روغن گوسفند، برنج و دیگر غذاهای مقوی تشکیل می‌داد اما بیشتر مردم «اشکنه تخم مرغ» را با مرزنجوش، فلفل، پیاز و در صورت امکان روغن گاو یا گوسفند و درغیر این صورت با یکی از روغن‌های ارزان‌تر می‌پختند به طوری که مقداری آب داشته باشد تا نان خود را در آن تلیت کنند.

شیر گاو یا گوسفند را بیشتر برای سحری استفاده می‌کردند و در صورتی که ماه مبارک در زمستان بود، «آش تُکی» یا شلغم پخته غذای افطاری مردم بافق بود.

ختم قرآن کریم

از رسوم پسندیده مردم بافق که هنوز هم مرسوم است، ختم قرآن در ماه مبارک رمضان بوده و هست.

از روز اول ماه رمضان زنان مومنه در قدیم در خانه یکی از آشنایانِ مسلط به قرائت قرآن معروف به مُلا گردهم می‌آمدند و جمع حاضر هر روز یک جزء قرآن مجید را تلاوت می‌کردند و تا پایان ماه مبارک، ۳۰ جزء قرآن تلاوت می‌شد.

هم اکنون هم این رسم هر ساله تکرار می‌شود البته دیگر در جلسه زنی را ملا خطاب نمی‌کنند بلکه تقریبا همگی به قرائت قرآن آشنایی دارند و چنانچه شخصی کمی در خواندن قرآن کریم ضعیف باشد، دیگران کمک می‌کنند که تا پایان ماه مبارک رمضان، غلط خوانی‌ها برطرف شود.